کلاسـ جبـــــــــــــــــــــــــــرانیـ

کلاسـ جبـــــــــــــــــــــــــــرانیـ

همیشهـ تنبلـ تهـ کلاسـ بودمـ
تو همهـ یـ کلاســـــــــــــــــــا
تو همهـ یـ درســــــــــــــــــــا
.
.
.
حتی تو کلاسـ عاشقیـ ...

پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواب» ثبت شده است

به توکل نام اعظمت...


ُسلامArabic Veil

آخ آخ می دونم الان همتون بد جور شکارید ... خبر دارم که اگه دم دستتون بیل هم باشه نثار کله ی گرانقدر من می کنید ...

به خاطر یه شرایطی نمی تونستم پست بذارم  و از همه ی دوستان عذر خواهی می کنم

سعی می کنم زین پس تند به تند براتون حرف بزنم بلکم کمی مستفیذ بشید ....

گفتم حالا که حال و هوای وب رفته تو کلاس جبرانی گفتم اولین خاطره ای که تو این صفحه کلاس ثبت کنم از مدرسه باشه ...بعله دوران شیرین دبیرستان

یادمه دوم دبیرستان بودم زنگ اول امتحان داشتیم و بچه تنبلایی مثل من می دونن شب امتحان چه مصیبتیه ...Reading a Book

تا صبح بیدار باش اگه وسطاش هم چرتت بره و بری تو فاز خواب، مادر جان مثل ناظم بالا سرت یه کاری می کنه که کلا خواب رو فراموش کنی Begging..

خلاصه اون شب ما نتونستیم بخوابیم و با همه ی خستگی و خواب آلودگی رفتیم سر جلسه امتحان ، ساعت بعد از امتحان دین و زندگی داشتیم 

دبیر دینی مون تو سخنرانی کردن چانه ی توانمندی داشت همیشه با حرفاش آرامش می گرفتم ولی اون روز عجیب آرامشی بهم دست داد انگار معلم عزیز داشت تو گوشش شاگردش لالایی زمزمه می کرد ،  تو همین حال و هوای لالایی استاد نمی دونم چطوری و ناخودآگاه دستم رفت زیر میز و چادر نازنینم رو گذاشتم روی میز ، یه آن به چشمم یه بالشت گرم و نرم اومد و دیگه نمی دونم چی شد

جونم براتون بگه که از حادثه ی شرمناک یه ده دقیقه ای بیشتر نمی گذشت که من تو عالم رؤیا می دیم که توی یه دشت سرسبز پرواز می کردم  که وارد یه دهکده ی شکلاتی شدم و کلی هم آدم تو میدون شهر به استقبال من اومده بودن ...همه یک صدا اسممو صدا می زدن و تشویق و جیغ و هوراااااا حالا خودت فرض کن دیگه من از خود مچکر با این همه تشویق ...بعله تو همین عالم بودم که دیدم بزرگ شهر بالا سرم اومد و یه هولکی داد و با غرولند گفت نمی خوای بلند شی...تا به خودم اومدم  دیدم معلمون بالا سرمه و نگاه باقی بچه ها به تنبل خان ته کلاس دوخته شده بود ....اون موقع بود که به عمق زمین دهن باز کردن و فرو رفتن رو فهمیدم ...هرچند که معلمون خیلی با حال بود و با یه تعریف کردن یه خاطره از خوابیدن خودش تو دانشگاه جو رو عوض کرد ...خدایی دمش گرم

پی نوشت : یه عمره تو کلاس زندگی خوابیم و در غفلت به سر می بریم ....اما دریغ از بیدار شدن«و تحسبهم ایقاظا و هم رقود»

پی نوشت : آرزوهای ما یه چیزی شبیه به رویاهامون تو خوابه ...رنگین و زیبا و شکلاتی ... بارالها کمکمون کن به زندگی با طمع واقعیت نگاه کنیم و شاکر باشیم ...

پی نوشت : خدایا هیچ بنده ای رو ضایع نکن..آمین

پی نوشت : نقی زیبا ترین نام جهان است

  • تنبلـ تهـ کلاسـ ...